صفحات

صفحات

۱۳۸۸ اسفند ۵, چهارشنبه

سیاست یعنی


بسياري از استادان سياست بين الملل دروغ در سياست بين الملل را امري رايج مي دانند. دولتمردان همواره معتقدند دروغ مي تواند سود هاي زيادي به دست آورد، درست آنگونه كه ماكياول بدان معتقد بود. از اين رو نبايد از نقش دروغ در سياست بين الملل غافل ماند.

جان مرشايمر استاد علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو و استفن ام والت و استاد روابط بین الملل در کندی اسکول دانشگاه هاروارد چهار نوع دروغ را در سياست بين الملل تقسيم بندي مي كند:

  1. دروغ بين دولتي: زماني كه دولت ها به يكديگر دروغ مي گويند تا مزيت استراتژيك به دست آورند

  2. دروغ هراس انگيز: نخبگان سياست خارجي به مردم دروغ مي گويند زيرا معتقدند مردم جدي بودن يك تهديد خارجي را درك نمي كنند و بايد براي برخورد با آن تحريك شوند

  3. دروغ اسطوره سازي ملي: نخبگان در مورد تاريخ كشور خود دروغ مي گويند تا به حس قدرتمند هويت ملي در ميان تمامي بخش هاي جامعه كمك كنند

  4. دروغ ضد واقعي: نخبگان تلاش مي كنند رفتار بي رحمانة خود را در قالب تعقيب اهداف رئاليستي سرپوش بگذارند، زيرا واقعيت در تقابل با هنجار مورد پذيرش ليبرال قرار دارد.

  5. وي سومين مورد يعني دروغ اسطوره سازي ملي را خطرناك ترين دروغ در سياست بين الملل مي داند و معتقد است اين نوع دروغ مي تواند پيام هاي بسيار مخربي داشته باشد.

«اسلام دين سياست است, ديني است كه در احكام آن در مواقف آن سياست بوضوع ديده مي شود»


به طور خلاصه مي توان گفت محورهاي احياگري انديشه حكومت اسلامي امام خميني: «مبارزه با انديشه جدايي دين از سياست, تبيين ضرورت تشكيل حكومت اسلامي و ماهيت اصول و اهداف اين حكومت و تبيين الگوي رهبري در حكومت اسلامي» از مهمترين اقدامات حضرت امام در اين عرصه بوده است كه به انجام رسانيدند.

امام در رابطه با تشكيل و اداره حكومت بر اين باور بود كه تشكيل حكومت از وظايف مهم و اصلي علماي اسلام است و آن هم بدين معنا كه اداره صحيح امور مردم و محو ظلم بايد توسط حاكميت و حاكمان انجام پذيرد:

«عهده دارشدن حكومت في حد ذاته شاٌن و مقامي نيست, بلكه وسيله انجام وظيفه اجراي احكام و برقراري نظام عادلانه اسلام است...».

«ائمه و فقهاي عادل موظف اند كه از نظام و تشكيلات حكومتي براي اجراي احكام الهي و برقراري نظام عادلانه اسلام و خدمت به مردم استفاده كنند. صرف حكومت براي آنان جز رنج و زحمت چيزي ندارد منتها چه بكنند مامورند انجام وظيفه كنند. موضوع «ولايت فقيه» ماموريت و انجام وظيفه است

مشروعيت همه اركان نظام را بسته به راي و خواست مردم در چارچوب معيارهاي ديني مي دانستند. امروز در اغلب كشورهاي دنيا مردم حكومت و حاكمان را تعيين مي كنند. امام راحل نيز همين كار را كرد حتي در تعيين اركان نظام از رهبري گرفته تا ساير مراكز قدرت مردم نقش تعيين كننده خود را با انتخاب چهره هاي مورد نظر ايفا كردند اگرچه انتخاب در نظام اسلامي و ولايي با انتخاب در نظامهاي دموكراسي ليبرال تفاوت هاي فراواني دارد.

امام خميني با اعتقاد به عينيت ديانت و سياست اعتقاد به «سياست اسلامي» داشتند يعني اسلام بايستي به عنوان هدف و سياست به عنوان روش و وسيله نيل به هدف مورد توجه قرارگيرد نه اينكه اسلام به عنوان ابزاري سياسي مورد سواستفاده برخي از سودانديشان واقع شود.

از اين رو فرهنگ استكبارستيزي و دشمن شناسي و داشتن خودباوري و استقلال كه برگرفته از انديشه امام راحل مان است بايد سرلوحه افكار و اعمالمان قرار دهيم و همواره درصدد دفاع از شرف و اقتدار ملي خود برآئيم و بر سخن هوشمندانه و جهت بخش مقام معظم رهبري در اين رابطه تاكيد ورزيم كه فرمود:

«هر ملتي اگر تسليم سلطه قدرتهاي بزرگ عالم شد, از دست رفته است, هر ملتي اگر حاضر شد از شرف ملي, اقتدار ملي و اراده ملي خود چشم بپوشد در ورطه بي پايان وادي اي كه آخر آن معلوم نيست لغزيده است»



«يک نفر از اشخاصى که ميل ندارم اسمش را بياورم، گفت آقا سياست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فريب، نيرنگ، خلاصه پدرسوختگى! آن را شما براى ما بگذاريد! گفتم: ما از اوّل وارد اين سياست که شما مى‏گوييد نبوده ايم.» امام خميني صحيفه امام، ج 1، ص 269

با دستگيري امام خميني و سرکوب قيام 15 خرداد 1342، ايشان را ابتداء به باشگاه افسران تهران بردند، اما ساعاتي بعد به بازداشگاه پادگان قصر، و در چهارم تيرماه42 به بازداشتگاه پادگان عشرت­آباد منتقل نمودند. در اين مکان، سر لشگر پاک روان، رئيس ساواک، در ديدار با حضرت امام(11 مرداد) گفت: «... لازم است به عرض برسانم که سياست يعني کلک و نيرنگ؛ سياست يعني دروغ و تزوير؛ سياست يعني حقه بازي؛ و خلاصه سياست يعني پدر سوختگي، و اين کارها مربوط به ماست و مرجعيت و روحانيت نبايد خود را به اين امور آلوده سازد و در سياست دخالت نمايد.»
امام خميني در پاسخ به گفته هاي آقاي پاکروان، چه در زندان(11 مرداد 42) و چه پس از آزادي و تشريف فرمايي به قم( در تاريخ 21 فروردين 43، جمله بالا) فرمود: «ما در سياستي که شما معني مي کنيد از اول دخالت نداشته ايم» و نمي خواهيم دخالت کنيم، اين سياست و حکومت داري ارزاني خودتان!
اين پاسخ چکيده بينش حضرت امام نسبت به رابطه دين وسياست است. واقعاً کساني که با توسّل به رهنمودها و بيانات کثير امام در باب رابطه دين و سياست و دخالت روحانيت در سياست و رمز و رموز حکومت داري، نظراً و عملاً قلمفرسايي کرده يا سخن گفته و مي گويند و يا بار حکومت را به دوش کشيده يا مي کشند به اين امر توجه کرده اند که نظر امام، يا در واقع نظر اسلام در اين رابطه چيست؟ کدام سياست مدّ نظر است؟ آيا سياست و رياستي که در آن، حتي با هدف پيشبرد اسلام و نظام اسلامي و به دفاع از ولايت، دروغ، نيرنگ، ريا، و خلاصه بي تقوايي با شد! مورد تأييد دين و مذهب و امام خميني است؟ قطعاً اينگونه نيست. يقيناً برداشت ائمه معصومين(ع)، بويژه امام علي(ع) و امام خميني از سياست به معناي پدر سوختگي آن نيست.
در خاطره اي، يکي از نزديکان حضرت امام مي گويد: روزي يکي از نيروهاي حفاظتي امام، از آقا سؤال کردند که؛ ما بعضي روز ها در خيابان، زنان بد حجاب را مي بينيم، آيا براي رعايت کردن حجابشان مي توانيم ضمن تذکر، به آنها بگوييم که اگر حجابت را درست نکني مي برمت کميته [نهاد رسيدگي به اين امور در دهه اول انقلاب]؟ ايشان مي گويد: حضرت امام سؤال کرد آيا واقعاً قصد بردن داري؟ پاسدار جواب داد: نه، براي ترساندن. امام پاسخ داد: نه خير، حق اين کار را نداري، دروغ گفتن حرام است و براي رعايت حجاب ديگري که نبايد به دروغ متوسل شد.
مختصر نوشته را با جمله ديگر از امام به پايان مي بريم که مي فرمايد: «تقوا براي همه لازم است و براي کساني که متصدي امور کشور هستند لازم تراست... متصديان امور به حسب تصدي که دارند، اگر خداي نخواسته تقوا نداشته باشند، اين به همه کشور سرايت مي کند، همه کشور را يک وقت- خداي نخواسته- به باد مي دهد و لهذا براي آنها اهميت تقوا بسيار بيشتر است تا براي اشخاص.»


یاری: یادگار حضرت امام گفت: «اخلاق یعنی دروغ نگوییم، تهمت نزنیم، تخریب نکنیم و به جای بدی ها خوبی های دیگران را یادآور شویم، با مخالفان خود به نیکی سخن بگوییم و اندیشه خود را حق مطلق ندانیم.»

«حکومت اگر دست اهلش بیفتد، می تواند جامعه را شکوفا کند و قدرت را سکوی پرستش الهی قرار دهد، اما اگر دست نااهل بیفتد می تواند فاجعه بیافریند.» یادگار امام افزود: «قدرت الهی وقتی در دست اهل حق قرار گیرد باعث تعالی روح انسان ها و بارورشدن استعدادها می شود ولی همان قدرت در دست نااهلان همانند چماقی است در دست مست خراب بی عقل.» وی با بیان اینکه «رفتار انسان ها به نیت آنها برمی گردد»، گفت: «اگر کسی برای خدا و حقیقت کار کند باعث تعالی می شود و اگر یک نفر هزار کار خوب را برای خود کند و منیت شخصی اش ملاک باشد، باعث تعالی اش نمی شود.»وی یکی از مهم ترین تمایزهای رهبر کبیر انقلاب اسلامی با حاکمان تاریخ را پایبندی به اخلاق و مبنا قرار دادن احکام الهی دانست و تصریح کرد: «جامعه ما به آموزه های اخلاقی امام نیاز دارد. ما احتیاج داریم با تذکار و گرامیداشت امام از سیره سیاسی و سیر و سلوک اخلاقی و عرفانی ایشان درس بگیریم.»


«بهشتي» فقط يک نام نيست که هر سال در هفتم تير از او تجليل کنيم و او را بستاييم، بلکه يک فرهنگ و قاموس است. فرهنگي که در لحظه، لحظه سرافرازي اين ملت نقش دارد و در صحنه، صحنه اين انقلاب حضوري برجسته دارد و مکتب بهشتي چون خوني تازه و جوشان در شريان‌هاي پيکره حيات معنوي اين نهضت حسيني، جاري است و الحق بقاي بهشتي مديون مظلوميت اوست. همان مظلوميت که امام خميني(ره) درباره‌اش قريب به اين مضمون فرمود: «چيزي که شهادت شهيد بهشتي در برابر آن ناچيز است مظلوميت اوست».

در حقيقت ما هنوز هم براي شهيد بهشتي و يارانش به جز اظهار تاسف و تالم كار زيادي انجام نداده‌ايم و خط‌مشي آن بزرگوار كمتر به عنوان سرمشق و سرلوحه كارمان مطرح بوده است. ما كمتر از بهشتي درس گرفته‌ايم و جملات به يادماندني او را كمتر در ميدان عمل الگوي كار خود قرار داده‌ايم. آنچه از شهيدبهشتي بايستي مي‌آموختيم فراوان است اما در ميان اينهمه آموختني‌ها آنچه فقدانش محسوس است « صداقت » است.
اين بزرگوار سياست را عبادت مي‌دانست و آن را به عنوان وظيفه سياسي براي خود و هر فرد مسلمان تلقي مي‌کرد و البته تاکيد وافر داشت که ايفاي وظيفه سياسي غير از سياست بازي است:«سياست عبادت است... ايفاي وظيفه سياسي غير از سياست بازي است، سياست بازي يعني خودپرستي يعني مقام پرستي، يعني سودپرستي، يعني فدا کردن مصالح جامعه در راه مسائل شخصي، يعني دروغ زني و دروغ گويي»


بخش هایی از فرمایشات مداح اهل بیت جناب اقای منصور ارضی

سیاست عین مداحی ماست امام می‌فرماید، مدرس هم می‌گوید سیاست ما عین دیانت ماست. دین ما چیست به ما بگویید. دین ما عاشورای ماست. سیاست عین عاشوراست. یعنی همه حرکتهای امام حسین(علیه السلام) سیاسی بوده اما سیاسی کاری نبوده است. چه مرضی افتاده در این افراد که مدام می‌گویند چرا مداح‌ها اینطور می‌کنند.
مجله‌ای منتشر می‌شود که پشتوانه آن سازمان تبلیغات و شهرداری است در آن بیان می‌کند که نباید مداح سیاسی باشد. "أ رضیتم بالحیاة الدنیا" راضی شدیم به متاع دنیا. اینها می گویند روضه امام حسین(علیه السلام) باید تعزیه‌ای باشد. برای اینها خوب است. اما تعزیه‌ای که به کسی برنخورد. اما اگر امام حسین(علیه السلام) را برای مردم ترسیم کردی که از ما این کار می‌خواهد واکنش نشان می دهند. اما امروز برعکس شده است و ما همه از امام حسین(علیه السلام) طلبکاریم که این حاجت آن حاجت را بده و... اما الآن می‌بینیم که امام حسین(علیه السلام) از ما تکلیف خواسته است برای دین. امام( علیه السلام) که از ما التماس نمی‌کند. بدانید که نهضت مداح‌ها هم در طول تاریخ، با این وضعیت درست شده و برای غیر سرخم فرود نیاورده است الا خدا و اهل بیت(علیهم السلام) و از هیچکس هم نمی‌ترسد. امروز هم جوان‌های ارزشمندی، در محیط‌های علمی و با مقامات عالیه علمی جذب شده‌اند و مداحی اهل بیت (علیهم السلام) را می‌کنند در این بین ممکن است یکی دوتا هم به ندرت، خارج از عرف کاری کنند که درهمه اقشار این گونه افراد پیدا می‌شوند. نباید با آن یک نفر این‌همه آدم باتقوا، دانشجو و تحصیلکرده را کوبید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر