صفحات

صفحات

۱۳۸۸ اسفند ۶, پنجشنبه

چهار شنبه سوری 88




يکی از آئينهای سالانه ايرانيان چهارشنبه سوری يا به عبارتی ديگر چارشنبه سوری است. ايرانيان آخرين سه شنبه سال خورشيدی را با بر افروختن آتش و پريدن از روی آن به استقبال نوروز می روند.

چهارشنبه سوري، يک جشن بهاري است که پيش از رسيدن نوروز برگزار مي شود.
مردم در اين روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهايشان مراسمی را برگزار می کنند که ريشه اش به قرن ها پيش باز می گردد.

مراسم ويژه آن در شب چهارشنبه صورت می گيرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نيز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردي من از تو ) می خوانند.


ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئينهای کهن ايرانيان است که همچنان در ميان آنها و با اشکال ديگر در ميان باقی بازماندگان اقوام آريائی رواج دارد.
اما دکتر کورش نيکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ايران باستان، عقيده دارد که چهارشنبه سوری هيچ ارتباطی با ايران باستان و زرتشتيان ندارد و شکل گيری اين مراسم را پس از حمله اعراب به ايران می داند.


در ايران باستان هفت روز هفته نداشتيم.در ايران كهن هر يك از سي روز ماه، نامي ويژه دارد، كه نام فرشتگان است. شنبه و يکشنبه و... بعد از تسلط اعراب به فرهنگ ايران وارد شد. بنابراين اينکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگيريم( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گويای اين هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ايران مرسوم شد."

"برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( يا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در اين پنج روز آتش روشن می کرديم تا روح نياکانمان را به خانه هايمان دعوت کنيم."

"بنابراين، اين آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ايران باستان است و زرتشتيان به احتمال زياد برای اينکه اين سنت از بين نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و اين جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری."
بخش كردن ماه به چهار هفته در ايران ،پس از ظهور اسلام است و شنبه و يك شنبه و دوشنبه و ........ناميدن روز هاي هفته از زمان رواج آن .شنبه واژه اي سامي و درآمده به زبان فارسي و در اصل "شنبد" بوده است.

"سور "در زبان و ادبيات فارسي و برخي گويش هاي ايراني به معناي "جشن"،"مهماني"و "سرخ" آمده است

این در حالیست که مسئولان نظام جمهوری اسلامی انتقادات بسیاری از این جشن باستانی ایرانی دارند وان را جزئی از خرافه گرایی وسنت گرایی میدانند.نمونه ای از نوشته ها واعتقادت اینگونه افراد را میخوانیم تا به طرز تفکرشان بهتر پی ببریم ((متاسفانه اين مراسم كه همه ساله باعث هدر رفتن سرمايه هاي انساني و اقتصادي زيادي شده ، نظم و امنيت عمومي را براي شهروندان مختل و خانواده هاي بيشماري را در آغاز سال نو اندوهگين و داغدار مي نمايد ؛ سنتي كاملا غلط و خرافي است كه از هيچ گونه پشتوانه منطقي و عقلي صحيحي برخوردار نمي باشد . متاسفانه برخي آگاهانه يا آگاهانه به اسم ترويج و پاسداشت ميراث ها و سنت هاي باستاني ، فرهنگ هاي جاهلي كه هيچ گونه جنبه مثبتي در آن وجود ندارد را در بين جوانان گسترش داده و در پشت اين موضوع در صدد ضربه زدن به هويت اسلامي جامعه مي باشند. علي رغم اقدامات تبليغي كه در رسانه ها و توسط نيروهاي انتظامي براي كاهش خسارات ناشي از اين سنت جاهلي در نظر گرفته شده است ؛ اما ريشه كني اين قبيل ناهنجاريها با كار عميق فرهنگي امكان پذير است.))

۱۳۸۸ اسفند ۵, چهارشنبه

سیاست یعنی


بسياري از استادان سياست بين الملل دروغ در سياست بين الملل را امري رايج مي دانند. دولتمردان همواره معتقدند دروغ مي تواند سود هاي زيادي به دست آورد، درست آنگونه كه ماكياول بدان معتقد بود. از اين رو نبايد از نقش دروغ در سياست بين الملل غافل ماند.

جان مرشايمر استاد علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو و استفن ام والت و استاد روابط بین الملل در کندی اسکول دانشگاه هاروارد چهار نوع دروغ را در سياست بين الملل تقسيم بندي مي كند:

  1. دروغ بين دولتي: زماني كه دولت ها به يكديگر دروغ مي گويند تا مزيت استراتژيك به دست آورند

  2. دروغ هراس انگيز: نخبگان سياست خارجي به مردم دروغ مي گويند زيرا معتقدند مردم جدي بودن يك تهديد خارجي را درك نمي كنند و بايد براي برخورد با آن تحريك شوند

  3. دروغ اسطوره سازي ملي: نخبگان در مورد تاريخ كشور خود دروغ مي گويند تا به حس قدرتمند هويت ملي در ميان تمامي بخش هاي جامعه كمك كنند

  4. دروغ ضد واقعي: نخبگان تلاش مي كنند رفتار بي رحمانة خود را در قالب تعقيب اهداف رئاليستي سرپوش بگذارند، زيرا واقعيت در تقابل با هنجار مورد پذيرش ليبرال قرار دارد.

  5. وي سومين مورد يعني دروغ اسطوره سازي ملي را خطرناك ترين دروغ در سياست بين الملل مي داند و معتقد است اين نوع دروغ مي تواند پيام هاي بسيار مخربي داشته باشد.

«اسلام دين سياست است, ديني است كه در احكام آن در مواقف آن سياست بوضوع ديده مي شود»


به طور خلاصه مي توان گفت محورهاي احياگري انديشه حكومت اسلامي امام خميني: «مبارزه با انديشه جدايي دين از سياست, تبيين ضرورت تشكيل حكومت اسلامي و ماهيت اصول و اهداف اين حكومت و تبيين الگوي رهبري در حكومت اسلامي» از مهمترين اقدامات حضرت امام در اين عرصه بوده است كه به انجام رسانيدند.

امام در رابطه با تشكيل و اداره حكومت بر اين باور بود كه تشكيل حكومت از وظايف مهم و اصلي علماي اسلام است و آن هم بدين معنا كه اداره صحيح امور مردم و محو ظلم بايد توسط حاكميت و حاكمان انجام پذيرد:

«عهده دارشدن حكومت في حد ذاته شاٌن و مقامي نيست, بلكه وسيله انجام وظيفه اجراي احكام و برقراري نظام عادلانه اسلام است...».

«ائمه و فقهاي عادل موظف اند كه از نظام و تشكيلات حكومتي براي اجراي احكام الهي و برقراري نظام عادلانه اسلام و خدمت به مردم استفاده كنند. صرف حكومت براي آنان جز رنج و زحمت چيزي ندارد منتها چه بكنند مامورند انجام وظيفه كنند. موضوع «ولايت فقيه» ماموريت و انجام وظيفه است

مشروعيت همه اركان نظام را بسته به راي و خواست مردم در چارچوب معيارهاي ديني مي دانستند. امروز در اغلب كشورهاي دنيا مردم حكومت و حاكمان را تعيين مي كنند. امام راحل نيز همين كار را كرد حتي در تعيين اركان نظام از رهبري گرفته تا ساير مراكز قدرت مردم نقش تعيين كننده خود را با انتخاب چهره هاي مورد نظر ايفا كردند اگرچه انتخاب در نظام اسلامي و ولايي با انتخاب در نظامهاي دموكراسي ليبرال تفاوت هاي فراواني دارد.

امام خميني با اعتقاد به عينيت ديانت و سياست اعتقاد به «سياست اسلامي» داشتند يعني اسلام بايستي به عنوان هدف و سياست به عنوان روش و وسيله نيل به هدف مورد توجه قرارگيرد نه اينكه اسلام به عنوان ابزاري سياسي مورد سواستفاده برخي از سودانديشان واقع شود.

از اين رو فرهنگ استكبارستيزي و دشمن شناسي و داشتن خودباوري و استقلال كه برگرفته از انديشه امام راحل مان است بايد سرلوحه افكار و اعمالمان قرار دهيم و همواره درصدد دفاع از شرف و اقتدار ملي خود برآئيم و بر سخن هوشمندانه و جهت بخش مقام معظم رهبري در اين رابطه تاكيد ورزيم كه فرمود:

«هر ملتي اگر تسليم سلطه قدرتهاي بزرگ عالم شد, از دست رفته است, هر ملتي اگر حاضر شد از شرف ملي, اقتدار ملي و اراده ملي خود چشم بپوشد در ورطه بي پايان وادي اي كه آخر آن معلوم نيست لغزيده است»



«يک نفر از اشخاصى که ميل ندارم اسمش را بياورم، گفت آقا سياست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فريب، نيرنگ، خلاصه پدرسوختگى! آن را شما براى ما بگذاريد! گفتم: ما از اوّل وارد اين سياست که شما مى‏گوييد نبوده ايم.» امام خميني صحيفه امام، ج 1، ص 269

با دستگيري امام خميني و سرکوب قيام 15 خرداد 1342، ايشان را ابتداء به باشگاه افسران تهران بردند، اما ساعاتي بعد به بازداشگاه پادگان قصر، و در چهارم تيرماه42 به بازداشتگاه پادگان عشرت­آباد منتقل نمودند. در اين مکان، سر لشگر پاک روان، رئيس ساواک، در ديدار با حضرت امام(11 مرداد) گفت: «... لازم است به عرض برسانم که سياست يعني کلک و نيرنگ؛ سياست يعني دروغ و تزوير؛ سياست يعني حقه بازي؛ و خلاصه سياست يعني پدر سوختگي، و اين کارها مربوط به ماست و مرجعيت و روحانيت نبايد خود را به اين امور آلوده سازد و در سياست دخالت نمايد.»
امام خميني در پاسخ به گفته هاي آقاي پاکروان، چه در زندان(11 مرداد 42) و چه پس از آزادي و تشريف فرمايي به قم( در تاريخ 21 فروردين 43، جمله بالا) فرمود: «ما در سياستي که شما معني مي کنيد از اول دخالت نداشته ايم» و نمي خواهيم دخالت کنيم، اين سياست و حکومت داري ارزاني خودتان!
اين پاسخ چکيده بينش حضرت امام نسبت به رابطه دين وسياست است. واقعاً کساني که با توسّل به رهنمودها و بيانات کثير امام در باب رابطه دين و سياست و دخالت روحانيت در سياست و رمز و رموز حکومت داري، نظراً و عملاً قلمفرسايي کرده يا سخن گفته و مي گويند و يا بار حکومت را به دوش کشيده يا مي کشند به اين امر توجه کرده اند که نظر امام، يا در واقع نظر اسلام در اين رابطه چيست؟ کدام سياست مدّ نظر است؟ آيا سياست و رياستي که در آن، حتي با هدف پيشبرد اسلام و نظام اسلامي و به دفاع از ولايت، دروغ، نيرنگ، ريا، و خلاصه بي تقوايي با شد! مورد تأييد دين و مذهب و امام خميني است؟ قطعاً اينگونه نيست. يقيناً برداشت ائمه معصومين(ع)، بويژه امام علي(ع) و امام خميني از سياست به معناي پدر سوختگي آن نيست.
در خاطره اي، يکي از نزديکان حضرت امام مي گويد: روزي يکي از نيروهاي حفاظتي امام، از آقا سؤال کردند که؛ ما بعضي روز ها در خيابان، زنان بد حجاب را مي بينيم، آيا براي رعايت کردن حجابشان مي توانيم ضمن تذکر، به آنها بگوييم که اگر حجابت را درست نکني مي برمت کميته [نهاد رسيدگي به اين امور در دهه اول انقلاب]؟ ايشان مي گويد: حضرت امام سؤال کرد آيا واقعاً قصد بردن داري؟ پاسدار جواب داد: نه، براي ترساندن. امام پاسخ داد: نه خير، حق اين کار را نداري، دروغ گفتن حرام است و براي رعايت حجاب ديگري که نبايد به دروغ متوسل شد.
مختصر نوشته را با جمله ديگر از امام به پايان مي بريم که مي فرمايد: «تقوا براي همه لازم است و براي کساني که متصدي امور کشور هستند لازم تراست... متصديان امور به حسب تصدي که دارند، اگر خداي نخواسته تقوا نداشته باشند، اين به همه کشور سرايت مي کند، همه کشور را يک وقت- خداي نخواسته- به باد مي دهد و لهذا براي آنها اهميت تقوا بسيار بيشتر است تا براي اشخاص.»


یاری: یادگار حضرت امام گفت: «اخلاق یعنی دروغ نگوییم، تهمت نزنیم، تخریب نکنیم و به جای بدی ها خوبی های دیگران را یادآور شویم، با مخالفان خود به نیکی سخن بگوییم و اندیشه خود را حق مطلق ندانیم.»

«حکومت اگر دست اهلش بیفتد، می تواند جامعه را شکوفا کند و قدرت را سکوی پرستش الهی قرار دهد، اما اگر دست نااهل بیفتد می تواند فاجعه بیافریند.» یادگار امام افزود: «قدرت الهی وقتی در دست اهل حق قرار گیرد باعث تعالی روح انسان ها و بارورشدن استعدادها می شود ولی همان قدرت در دست نااهلان همانند چماقی است در دست مست خراب بی عقل.» وی با بیان اینکه «رفتار انسان ها به نیت آنها برمی گردد»، گفت: «اگر کسی برای خدا و حقیقت کار کند باعث تعالی می شود و اگر یک نفر هزار کار خوب را برای خود کند و منیت شخصی اش ملاک باشد، باعث تعالی اش نمی شود.»وی یکی از مهم ترین تمایزهای رهبر کبیر انقلاب اسلامی با حاکمان تاریخ را پایبندی به اخلاق و مبنا قرار دادن احکام الهی دانست و تصریح کرد: «جامعه ما به آموزه های اخلاقی امام نیاز دارد. ما احتیاج داریم با تذکار و گرامیداشت امام از سیره سیاسی و سیر و سلوک اخلاقی و عرفانی ایشان درس بگیریم.»


«بهشتي» فقط يک نام نيست که هر سال در هفتم تير از او تجليل کنيم و او را بستاييم، بلکه يک فرهنگ و قاموس است. فرهنگي که در لحظه، لحظه سرافرازي اين ملت نقش دارد و در صحنه، صحنه اين انقلاب حضوري برجسته دارد و مکتب بهشتي چون خوني تازه و جوشان در شريان‌هاي پيکره حيات معنوي اين نهضت حسيني، جاري است و الحق بقاي بهشتي مديون مظلوميت اوست. همان مظلوميت که امام خميني(ره) درباره‌اش قريب به اين مضمون فرمود: «چيزي که شهادت شهيد بهشتي در برابر آن ناچيز است مظلوميت اوست».

در حقيقت ما هنوز هم براي شهيد بهشتي و يارانش به جز اظهار تاسف و تالم كار زيادي انجام نداده‌ايم و خط‌مشي آن بزرگوار كمتر به عنوان سرمشق و سرلوحه كارمان مطرح بوده است. ما كمتر از بهشتي درس گرفته‌ايم و جملات به يادماندني او را كمتر در ميدان عمل الگوي كار خود قرار داده‌ايم. آنچه از شهيدبهشتي بايستي مي‌آموختيم فراوان است اما در ميان اينهمه آموختني‌ها آنچه فقدانش محسوس است « صداقت » است.
اين بزرگوار سياست را عبادت مي‌دانست و آن را به عنوان وظيفه سياسي براي خود و هر فرد مسلمان تلقي مي‌کرد و البته تاکيد وافر داشت که ايفاي وظيفه سياسي غير از سياست بازي است:«سياست عبادت است... ايفاي وظيفه سياسي غير از سياست بازي است، سياست بازي يعني خودپرستي يعني مقام پرستي، يعني سودپرستي، يعني فدا کردن مصالح جامعه در راه مسائل شخصي، يعني دروغ زني و دروغ گويي»


بخش هایی از فرمایشات مداح اهل بیت جناب اقای منصور ارضی

سیاست عین مداحی ماست امام می‌فرماید، مدرس هم می‌گوید سیاست ما عین دیانت ماست. دین ما چیست به ما بگویید. دین ما عاشورای ماست. سیاست عین عاشوراست. یعنی همه حرکتهای امام حسین(علیه السلام) سیاسی بوده اما سیاسی کاری نبوده است. چه مرضی افتاده در این افراد که مدام می‌گویند چرا مداح‌ها اینطور می‌کنند.
مجله‌ای منتشر می‌شود که پشتوانه آن سازمان تبلیغات و شهرداری است در آن بیان می‌کند که نباید مداح سیاسی باشد. "أ رضیتم بالحیاة الدنیا" راضی شدیم به متاع دنیا. اینها می گویند روضه امام حسین(علیه السلام) باید تعزیه‌ای باشد. برای اینها خوب است. اما تعزیه‌ای که به کسی برنخورد. اما اگر امام حسین(علیه السلام) را برای مردم ترسیم کردی که از ما این کار می‌خواهد واکنش نشان می دهند. اما امروز برعکس شده است و ما همه از امام حسین(علیه السلام) طلبکاریم که این حاجت آن حاجت را بده و... اما الآن می‌بینیم که امام حسین(علیه السلام) از ما تکلیف خواسته است برای دین. امام( علیه السلام) که از ما التماس نمی‌کند. بدانید که نهضت مداح‌ها هم در طول تاریخ، با این وضعیت درست شده و برای غیر سرخم فرود نیاورده است الا خدا و اهل بیت(علیهم السلام) و از هیچکس هم نمی‌ترسد. امروز هم جوان‌های ارزشمندی، در محیط‌های علمی و با مقامات عالیه علمی جذب شده‌اند و مداحی اهل بیت (علیهم السلام) را می‌کنند در این بین ممکن است یکی دوتا هم به ندرت، خارج از عرف کاری کنند که درهمه اقشار این گونه افراد پیدا می‌شوند. نباید با آن یک نفر این‌همه آدم باتقوا، دانشجو و تحصیلکرده را کوبید.

درود بر صدیقین


پیشنهادهای کروبی: مجوز تظاهرات آزاد مخالفان و برگزاری رفراندوم


مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی، با صدور بیانیه ای با محکوم کردن بهره برداری دولت از راهپیمایی 22 بهمن، دو پیشنهاد را برای حل بحران سیاسی کشور مطرح کرده است.

مهدی کروبی در بیانیه ای که روز دوشنبه، 3 اسفند (22 فوریه)، خطاب به "مردم بزرگ و آزاده ایران" انتشار داده از حضور گسترده مردم در راهپیمایی سالروز انقلاب اسلامی که "به رغم فشارهای امنیتی و فضای بسته سیاسی حاکم" صورت گرفت سپاسگزاری کرده و گفته است که این مراسم با دعوت همه جناح ها و شخصیت های سیاسی و مراجع تقلید و "با امید گشایش روزنه هایی به سوی حل بحران و مشکلات ملی انجام پذیرفت."

دبیرکل حزب اعتماد ملی در اشاره به اظهارات مقامات حکومتی که شرکت در راهپیمایی را نشانه حمایت مردم از خود قلمداد کرده و آن را حجتی برای سرکوب مخالفان و منتقدان دولت دانسته اند، گفته است که "متاسفانه جریان تمامیت خواه و خشونت طلب می کوشد با استفاده از صدا و سیما و رسانه های دولتی و شبه دولتی خود، با بی اخلاقی تمام و وارونه سازی واقعیت و پنهان کردن وحشی گری های جانبی و فضای امنیتی حاکم بر این راهپیمایی، آن را به نفع خود مصادره کند."

آقای کروبی نهادهای انتظامی و امنیتی را متهم ساخته است که در روز 22 بهمن، تهران را به یک پادگان تبدیل و با شدت تمام با هر حرکت حاکی از عدم موافقت با وضع موجود به شدت برخورد کردند بی آنکه حتی یک تصویر از برخورد خشونت آمیز با مردم در رسانه های داخلی انعکاس یابد.

وی افزوده است "گویا جشمشان با پرده هایی از گمراهی پوشیده شده که گمان می کنند که توانسته اند بر خاطره جمعی مردم پرده فراموشی بکشند و با مصادره تمام و کمال این مراسم ملی و مذهبی و انقلابی به نفع خود، مستمسکی برای ادامه جریان سلب حقوق حقه مردم فراهم کنند."

دبیرکل حزب اعتماد ملی تاکید کرده است که "بدون دعوت جریان های سیاسی و حضور مردمی، راهپیمایی 22 بهمن امسال، به راهپیمایی بی رمق یگان های نظامی و امنیتی تبدیل می شد و امکان چنین بهره برداری تبلیغاتی برای ایشان فراهم نمی آمد."

مهدی کروبی در ادامه این بیانیه می نویسد که مردم به دلیل علاقه به کشور و انقلاب در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کردند نه به خاطر علاقه به "سیاست های سرکوب و پرکردن زندان ها" و می افزاید که مردم ایران "راضی به سرپوش گذاشتن روی جنایات کهریزک و مجتمع سبحان و خوابگاه های دانشجویی و بی حرمتی به مراجع نیستید و حضور شما در راهپیمایی 22 بهمن هم تایید بر این جنایات نبوده است."

مهندسی تظاهرات

آقای کروبی حاکمیت را متهم می کند که "حداکثر تلاش خود را برای مهندسی تظاهرات 22 بهمن به کار بردند و از سراسر کشور با صدها اتوبوس و قطار نیرو به تهران اعزام کردند" و در اشاره ای به خلوت بودن میدان آزادی هنگام سخنرانی محمود احمدی نژاد، سئوال می کند که با اینهمه، این مقامات باید "دلیل خالی ماندن میدان آزادی به هنگام سخنرانی، علیرغم استفاده از این همه نیروها و بسیج نیروهای انتظامی و نظامی خود توضیح دهند."

دبیرکل اعتماد ملی در اشاره ای تلویحی به حمله نیروهای امنیتی و طرفداران حکومت به خود او در روز 22 بهمن و جلوگیری از شرکت تعداد دیگری از شخصیت های اصلاح طلب در راهپیمایی، می نویسد "مگر می شود تصور کرد که مردمی چنین فهیم، دلیل حضور دهها هزار نفری نیروهای نظامی و انتظامی در خیابان ها را ندانند؟ آیا فکر می کنند مردم فشار نیروهای انتظامی و لباس شخصی ها با قمه و باتوم و گاز فلفل، برای جلوگیری از پیوستن خدمتگزاران نظام و ایران به خیل خروشان شان را نمی بینند؟ آیا تصور می کنند که مردم متوجه ترس و ضعف حاکمیت نشده اند؟"

مهدی کروبی در تحلیل حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن می نویسد که در این تظاهرات، دو گرایش مستقل از یکدیگر وجود داشت.

یکی از این دو گرایش، به گفته آقای کروبی "از حق اجتماع و راهپیمایی مردم که در اصل 27 قانون اساسی هم تصریح شده، می هراسد و برای همین، روز راهپیمایی ملی، تهران را به پادیگان تبدیل می کند، گرایشی که فقط حضور طرفداران خود را در راهپیمایی بر می تابد و ملت را مجموعه ای از افراد طرفدار و تابع خود می داند و بقیه مردم را، حتی اگر اکثریت نیز باشند، خس و خاشاک می خواند" در حالیکه گرایش دیگر "شما را با همه تنوع و رنگارنگی اعتقادی تان فارغ از ویژگی های جنسیتی و قومیتی و فرهنگی و طبقاتی به رسمیت می شناسد، گرایشی که مردم را نه صرفا به میدان آزادی، بلکه به نشستن سر سفره آزادی فرا می خواند."

آقای کروبی در این بیانیه پیشنهادهایی را "برای از میان رفتن پرده های گمراهی از جلوی دیدگان جریان تمامیت خواه" مطرح می کند و نخست اظهارات آیت الله خمینی در سال 1341 را یادآور می شود که به حکومت وقت پیشنهاد کرده بود یک گردهمایی از طرفداران دولت در یکی از میدان های تهران ترتیب دهد و در همان حال به مخالفان نیز اجازه برگزاری تجمع در بیابان و کویر قم داده شود تا میزان حمایت مردم از دو طرف مشخص شود.

دبیرکل حزب اعتماد ملی سپس خطاب به حکومت کنونی می نویسد "می خواهم بر اساس حق مسلم مردم، طبق اصل 27 قانون اساسی، مجوز بدهند که در میدانی در تهران راهپیمایی از طرف ما برگزار شود تا اقلیت و اکثریت مشخص شود، امنیتش را هم خودمان تامین می کنیم و تضمین می دهیم که این راهپیمایی با پرهیز از هرگونه شعار ساختار شکن برگزار شود: یک راهپیمایی آزاد، آن هم یکبار برای همیشه تا وزن هر گرایش در جامعه ما، بی فشار و تهدید روشن شود."

پیشنهاد رفراندوم ملی

وی سپس پیشنهاد دوم خود را ارائه می دهد و می نویسد "در حالی که جریان تمامیت خواهد می خواهد راهپیمایی 22 بهمن را به رفراندومی برای تایید سیاست های خشونت آمیز و ضد مردمی خود تبدیل کند، پیشنهاد می کنم که براساس اصل 59 قانون اساسی، رفراندومی برای برون رفت از بحران برگزار شود تا به حاکمیت شورای نگهبان پایان دهد."

آقای کروبی شورای نگهبان را به دخالت در انتخابات، حتی فراتر از نظارت استصوابی، متهم می کند و می نویسد که "این دخالت هاست که مانع برگزاری یک انتخابات آزاد ریاست جمهوری و تشکیل یک مجلس خبرگان و شورای اسلامی مستقل می شود."

وی با اشاره ای تلویحی به صدور بیانیه هایی از سوی شماری از نمایندگان مجلس حاوی حمایت از بازداشت و محاکمه رهبران مخالفان دولت، از جمله خود او و میرحسین موسوی، در توضیح شرایط مجلس شورای اسلامی در شرایط کنونی می نویسد "این چگونه مجلس مستقلی است که نمایندگان ملتش، از ترس شورای نگهبان مجبورند که هر بار بیانیه هایی برای محاکمه دلسوزان کشور تنظیم می شود، آن را امضا کنند."

مهدی کروبی در ادامه می نویسد "کارنامه انتخابات دهم ریاست جمهوری نشان داد که تنها رفراندوم است که می تواند راهگشای ما برای عبور از این تنگناها باشد."

دبیرکل حزب اعتماد ملی در پایان این بیانیه اعلام می دارد که "در کنار حضور مجلسی مستقل است که اصول مربوط به منافع و حقوق اساسی ملت مانند آزادی رسانه ها و مطبوعات، اصلاح شرایط برگزاری دادگاه های سیاسی و ... تامین می شود و نیز اینگونه مجلسی، فارع از سایه حاکمیت شورای نگهبان است که وزن نیروهای سیاسی در جامعه را روشن خواهد کرد، نه جو سازی و تمهیدات دولتی و هزینه های میلیاردی، چنانچه در 22 بهمن امسال دیدیم."

پیش از در راهپیمایی های 22 بهمن سال جاری، نه تنها نهادهای و مقامات دولتی، بلکه شماری از رهبران و تشکل های مخالف نیز از طرفداران خود برای شرکت در راهپیمایی دعوت کردند.

پس از برگزاری این راهپیمایی و اظهارات مقامات و رسانه های دولتی که حضور مردم را نشانه حمایت از حاکمیت خواندند، آقایان کروبی و موسوی آنچه را که "مصادره" راهپیمایی 22 بهمن توسط حکومت را محکوم کردند.


شاعرم يك شعري از ايــــــــمان بگو

از غم پر سوز اين انســـــــــــان بگو


گر چه ياران در بر و دور از من اند

يك غزل از درد و از هـــــجران بگو


بسته ام با عشقت آن عـــــــــــهد قديم

يك سخن از عشق و از پيـــــمان بگو


خسته ام در كوچه هاي عشــق و درد

شعر خوش در وصف اين گريان بگو


ديگر اكنون شهره ام در كوي و شهر

گر سخن هم هست ، بس پنــــهان بگو


ديگر اكنون خســــته ام از خوب و بد

گر ســــــــــخن داري تو از جانان بگو


گر خــــبر از درد داري گريـــــــه كن

چون خبر از وصل شد خــــــــندان بگو


شاعرم شعري بگو بر اين اميــــــــــــــد

شـــــــــــــــعر آزادي و يا زنــــــدان بگو